گفتگویی صمیمی با حسین تورانیان،قهرمان بازی های آسیایی ۱۹۷۴ تهران :
فن های مرا در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی کنید اگر کافه نادری برای هنرمندان ایران سرشار از نوستالژی است. سالن جهانبخت توفیق(امجدیه) هم یک نوستالژی غمبار از تاریخ کشتی ایران است؛جایی که قهرمانان فراموش شده کشتی به آنجا می آیند،همدیگر را می بینند و خاطرات غبار گرفته ی خود را با هم مرور می کنند.
حسین تورانیان یکی از آن قهرمانان سرشناس است که در همین سالن تمرین کرد و چندین سال ستاره کشتی فرنگی کشور در وزن ۵۷ و ۶۲ کیلو بود.قهرمانی در بازی های آسیایی ۱۹۷۴تهران و سال ها افتخار آفرینی در میدان های بین المللی دیگر کافی است تا نام وی به عنوان یکی از برجسته ترین کشتی گیران فرنگی کار تاریخ ایران مطرح شود.
متن گفتگوی ما را با این پیشکسوت ارزنده کشتی کشورمان را می توانید در ذیل مشاهده کنید:
تولد و روزهای کودکی در محله جوادیهاردیبهشت سال۱۳۳۲ در محله جوادیه به دنیا آمدم.پدرم اهل سنگسر سمنان و مادرم تهرانی بود و من فرزند دوم خانواده بودم.آن روزها جوادیه محله ای ورزشکار پرور بود و بیشتر کشتی گیران تهران از محله ما بودند. مانند اکبر یدالهی،قدیر یعقوبی،احمد شجری ، کاظمی و..که همگی از کشتی گیران خوب تهران بودند.
برادر بزرگم هم کشتی گیر بود و من هم برای تماشا همراه او به باشگاه می رفتم با دیدن شروشوق بچه های کشتی،من هم دوست داشتم که کشتی گیر شوم اما پدرم به شدت مخالف بودم و به من می گفت فقط درس بخوان.
آغاز کشتی هنگامی که وارد دبیرستان شدم به خیابان هلال احمر فعلی(انبار نفت سابق) نقل مکان کردیم،برادرم مسابقات داخلی دبیرستان را راه اندازی کرد و به من گفت کشتی بگیر.به او گفتم اینها همه قهرمان هستند و من چیزی نمیدانم؛اما برادرم اصرار کرد و من قبول کردم.در آن مسابقات بدون اینکه فنی بدانم قهرمان شدم واین مقدمه ای برای ورود من به دنیای کشتی بود.
به طور رسمی سال۱۳۴۵ وارد کشتی شدم ودر در باشگاه البرز ثبت نام کردم. البته به طور پراکنده در باشگاه های شفق,گودرز و دخانیات دور از چشم پدرم هم تمرین می کردم. درتمرینات باشگاه البرز همه را بردم و مربی مان گفت که باید در مسابقات تهران شرکت کنم.آن زمان تهران را به چهار ناحیه تقسم کرده بودند و در هر وزنی بین ۳۰۰ تا۳۵۰ کشتی گیر حضور داشت،مسابقات پنج روز طول می کشید و گاهی تا ۲۱ دور کشتی می گرفتیم.
من یک جوان لاغر و استخوانی بودم وبا نفس خوبی که داشتم همه را زمین زدم و قهرمان کشتی آزاد وزن ۵۷ کیلو تهران شدم؛اما سهم قهرمانی من کتک مفصلی بود که از پدرم خوردم!برای مسابقات کشتی آموزشگاه های کشوری به میزبانی کرمان انتخاب شدم اما جرات نداشتم به پدرم بگویم،تصمیم گرفتم به کشتارگاه تهران بروم و با همکاران پدرم صحبت کنم تا اورا متقاعد کند رضایت بدهد.آنهاهم با چه مصیبتی رضایت او را گرفتند.هنگامی که می خواستم به مسابقات کشوری بروم ۳۰۰تومان به من داد و با لحن تندی گفت باید اول شوی.
در اولین کشتی ام با گیلان ابرویم شکافت و ۶بخیه خورد.دکتر اجازه نداد که کشتی بگیرم اما با التماس و گریه من، قبول کردند ادامه دهم .تا فینال مسابقات آمدم اما به دلیل خونریزی شدید نگذاشتند ادامه دهم و دوم شدم.تختی به من گفت پهلوان گریه نمی کند!
یک روز در خیابان انبار نفت سابق(هلال احمر کنونی) به مدرسه می رفتم که آقای نبی سروی و آقا تختی در ماشین نشسته بودند و از کنار من گذشتند،وقتی تختی را دیدم؛شروع به دویدن کردم و داد می زدم آقا تختی آقا تختی که ناگهان در جوب افتادم و استخوان پایم ورم کرد. تختی ماشینش را کنار زد در حالی که گریه می کردم ،مرا بیرون آورد. او من گفت پهلوان گریه نمی کند.من هم اشکهایم را پاک کردم او دستی بر روی سرم کشید و ۱۰ تومان به من داد؛ که آن روز ها پول زیادی بود. به پاس آن محبت،بعد از انقلاب چندین بار بابک پسر مرحوم تختی را به امجدیه آوردم واو را تمرین می دادم. به درخواست گیوه چی فرنگی کار شدم .
یک روز ناصر گیوه چی به من گفت که تو فنون کشتی فرنگی راقشنگ اجرا میکنی و پیشنهاد داد که کشتی فرنگی را ادامه دهم. روز بعد به سالن امجدیه رفتم؛دیدم دم درآقایان عبدالله موحد، سید عباسی،جوادی و محمد قربانی حضور دارند،خجالت کشیدم بروم و برگشتم. گیوه چی یکی را در خانه ما فرستادو مرا به سالن آورند. چند ماهی کار کردم و سپس به خدمت سربازی رفتم اما معاف شدم و دوباره تمریناتم را شروع کردم.
ازدواج و تشکیل خانواده سال ۱۳۵۳ ازدواج کردم تا سال ۶۲ بچه دار نشدیم ؛ در همین سال به مشهد رفتم و در بارگاه امام رضا دعا کردم و خدا یک فرزند پسر به نام رضا به ما عنایت کرد. دو دختر دارم که یکی دانشجو است و دیگری ازدواج کرد که دختری به نام مانیا دارد که پدرش را در سانحه تصادف از دست داد.به نوه ام مانیا علاقه خاصی دارم او همه زندگی من است.
سالهای قهرمانی دهه ۵۰ وخاطرات آن روزهاسال ۱۳۵۱،برای حضور تورنمنت تفلیس در شوری مسابقه انتخابی گذاشتند. رقابت میان من،مرحوم حسین کوهکن،رحیم قصاب و مرحوم علی الهیاری بود و گفتند که هرکدام ازشما اول شد با فیروز علیزاده کشتی می گیرد.با پیروزی مقابل حریفان برابر فیروز علیزاه قرار گرفتم و در حالی که ۳۲-۳ از وی پیش بودم،اورا ضربه فنی کردم.پیروزی برابر مرحوم علیزاده که قهرمان جهان بود باعث شگقتی همه شد.کیهان بچه ها دو عکس از من را چاپ کرد و نوشت،یک بچه قهرمان جهان را ضربه فنی کرد. سپس به اتفاق رحیم علی آبادی،هاشم قنبری،محمد دلیریان به جام تفلیس اعزام شدیم که علی آبادی دوم و من سوم شدم.
سال ۱۳۵۲ درمسابقات انتخابی تیم ملی برای مسابقات جهانی تهران شرکت کردم و با کسب مقام قهرمانی عضو تیم ملی ایران در مسابقات جهانی ۱۹۷۳تهران شدم.در آن مسابقات در مقابل دمیتریوف رومانی که قهرمان اروپا بودم انگشتم شکست اما توانستم اورا ضربه فنی کنم و بعد از پیروزی در کشتی های بعدی،با نفرات اول و دوم با امتیاز باختم و در نهایت به مقام ششم دنیا رسیدم.سال ۱۹۷۴ در مسابقات انتخابی تیم ملی برای شرکت در المپیک آسیایی تهران یازده دور کشتی گرفتم و نفر اول وزن ۵۷ کیلو شدم.
در المپیک آسیایی تیم ما از ۱۰ وزن ۸ مدال طلا گرفت و من هم یکی از طلایی های ایران بودم.در سال های ۱۹۷۴ و ۱۹۷۵ در مسابقات جهانی عضو تیم ملی شدم.اما در سال ۱۹۷۶ با وجودیکه در مسابقات انتخابی اول شدم در المپیک مونترال حضور نداشتم زیرا مربیان سلیقه ای عمل می کردند.در آن سالها چندین مربی مطرح در کشتی فرنگی بودند مانند آقایان گیوه چی؛ملاقاسمی،پذیرایی،محمد عرب،قلیچ خانی و آندره گوالویچ که هیچ کدام رابطه خوبی با هم نداشتند.
سال ۱۹۷۸ تنها شرکت کننده تیم ایران در مسابقات جهانی مکزیک بودم زیرا قبل از جهانی تیم ما در تورنمنت لهستان شرکت کرد و خادم رییس فدراسیون وقت اعلام کرد که هرکسی در این جام مدال بگیرد به مسابقات جهانی اعزام می شود و چون تنها من مدال آوردم؛ راهی مسابقات جهانی شدم که پس از پنج دور کشتی به مقام هفتم دست یافتم. البته در دهه ۵۰ به تورنمنت های بین المللی زیادی اعزام شدم از جمله جام ابراهی مصطفی در مصر،طیار یالماز ترکیه،جام پادوبنی شوری و… که درآن مسابقات هم مقام های زیادی به دست آوردم.
دهه ۶۰و تداوم قهرمانی هاانقلاب که شد ما هم همراه با مردم در راهپیمایی ها شرکت کردیم. شرایط طوری بود که کمی از تمرینات فاصله گرفتم.یک روز به ما گفتند که انتخابی تیم ملی است و من با وجودی که تمرین زیادی نداشتم در وزن ۶۲ کیلو کشتی گرفتم وبا قهرمانی در آن مسابقات در جشنواره جهانی ارمنستان شرکت کردم.در آنجا ۹ دور کشتی گرفتم ؛ همه را ضربه فنی شکست دادم و ستاره مسابقات شدم.
در حقیقت بنده اولین مدال طلای کشتی را برای جمهوری اسلامی ایران در مسابقات برون مرزی را به دست آوردم. سال ۱۹۷۹ مسابقات جهانی در آمریکا بود که ایران حضور نداشت و همچنین در المپیک ۱۹۸۰ هم هیچ تیمی از کشورمان شرکت نکرد.از سال ۶۰تا۶۵ در مسابقات ۲۲بهمن(تختی) شرکت کردم و سه مقام اول و سه مقام دوم را کسب کردم.
سال ۱۳۶۳ در مسابقات آسیایی تهران با ضربه فنی ساکیهارا از ژاپن را که قهرمان جهان بود؛شکست دادم و قهرمان آسیا شدم.سپس مرا به مسابقات یاشاردوغو ترکیه اعزام کردند که در آنجا نیز ضمن کسی مدال طلا،ستاره مسابقات شدم.سال ۱۹۸۳ در مسابقات جهانی کیف،به اتفاق محمد بنا،فریدون بهنام پور و بیژن سیفخانی با مربیگری اقای مهدی هوریا حضور داشتیم بود که سه روز قبل از مسابقات با مصدومیت مواجه شدم و نتوانستم کشتی بگیرم.
حضور در جبهه بین سال های ۵۹ تا۶۰ به عنوان چریک در روستای صالح آباد واقع شهرستان مهران حضور داشتم. بر خود واجب دیدم تا به جبهه بیایم و از کشورم دفاع کنم وحتی از ناحیه چشم هم ترکش خوردم.
خداحافظی از دنیای قهرمانی در المپیک ۱۹۸۴ هم مسابقات المپیک از سوی ایران تحریم شد و ما نتوانستیم در آن مسابقات حضور پیدا کنیم.کم کم انگیزه من هم کم شد. دوست داشتم یکی بیاید و مرا شکست بدهد تابهانه ای باشد از کشتی خداحافظی کنم اما کسی پیدا نشد.سنم هم کمی بالا رفته بود و بالاخره در سال ۱۳۶۵ در مسابقات ۲۲ بهمن،در حضور کشتی گیران جوانی همچون عبدالله چمن گلی و احد جوان صالح به مقام قهرمانی رسیدم و از دنیای قهرمانی خداحافظی کردم.
در تمام سال های قهرمانی با نسل های متفاوت و رقبای مطرحی همچون مرحوم فیروز علیزاده، مرحوم علی الله یاری،مرحوم حسین کوهکن،مرحوم حسین شاکری، رحیم قصاب، غلامرضا قصاب ،خسرو باقر زاده،احد جوان صالح، و عبدالله چمن گلی و دیگران کشتی گرفتم.ت
بحر اصلی من در اجرای مشک سقا و بارانداز بودفن مشک سقا را امروز کسی اجرا نمیکند اما من به راحتی می توانستم اجرا کنم. بارانداز را هم به راحتی اجرا می کردم و کمتر کشتی گیری بود که در خاک برابر من مقامت کند.یادم است که چندین بار عکس اجرای بارنداز و مشک سقا توسط من در روزنامه و مجلات ان زمان چاپ شد.
سال های مربیگری من زمانی که عضو تیم ملی بودم؛مربیگری می کردم و تاکنون هم کلاس هایم را ادامه داده ام.همیشه دوست داشتم تا تجربیاتم را به کشتی گیران جوان انتقال بدهم.
۹ سال مربی دانشگاه های پیام نور سراسر کشور بودم و تیم آزاد و فرنگی پیام نور را قهرمان دانشگاه های کشور رساندم.در این سال ها به طور پراکنده در خیلی از باشگاه ها حضور داشتم و با کشتی گیران زیادی کار کردم.
منصور برزگر نه ماه،علیرضا دبیر را به من سپرد و من روی فن بارانداز با او کار کردم و نتیجه اش را با قهرمانی دبیر در المپیک مشاهده کردیم.با مجید ترکان،عسگری محمدیان،عباس جدیدی،عباس حاج کناری،فردین معصومی ودیگر کشتی گیران کار کردم.
۴۷ سال است که در کشتی هستم، اما از آنها نیستم که بگوبم مرا مربی تیم ملی کنید.اگر خواستند می روم و اگر نخواستند اصراری ندارم. البته در زمان طالقانی دعوت شدم اما مثل اینکه محمد بنا تمایلی نداشت که من در تیم ملی مربی باشم.
آقای مارتینتی در حاشیه مسابقات پیشکسوتان به من گفت که هرجای دنیا بخواهی تورا برای مربیگری اعزام می کنم. از کشورهای آلمان،سوییس،آمریکا،فرانسه و هند پبشنهاد های خوبی داشتم اما قبول نکردم چون وطنم را دوست دارم وفقط میخواهم به کشورم خدمت کنم.۱۵ مدال طلا و خلق یک رکورد در مسابقات کشتی پیشکوتان جهاناز سال ۱۹۹۵ تا سال ۲۰۰۸ به صورت منظم در وزن ۶۸ کیلو در مسابقات پیشکوتان جهان در کشتی آزاد حضور داشتم و دوبار هم در کشتی فرنگی شرکت کردم که در مجموع ۱۶ مدال شامل ۱۵ مدال طلا و یک مدال نقره به دست آوردم.
آقای مارتینتی در حاشیه مسابقات پیشکسوتان به من گفت که هرجای دنیا بخواهی تو را برای مربیگری اعزام می کنم.از کشورهای آلمان،سوییس،آمریکا،فرانسه و هند پبشنهاد های خوبی داشتم اما قبول نکردم چون وطنم را دوست دارم وفقط میخواهم به کشورم خدمت کنم.
تعداد ۱۵ مدال طلا و خلق یک رکورد در مسابقات کشتی پیشکوتان جهاناز سال ۱۹۹۵ تا سال ۲۰۰۸ به صورت منظم در وزن ۶۸ کیلو در مسابقات پیشکوتان جهان در کشتی آزاد حضور داشتم و دوبار هم در کشتی فرنگی شرکت کردم که در مجموع ۱۶ مدال شامل ۱۵ مدال طلا و یک مدال نقره به دست آوردم.
مارتینتی رییس سابق فیلا از اجرای فنون من تعجب می کرد و از من پرسید اینها چه فنونی هستند؟من استاد اختراع فن بودم و درکشتی فنون خاصی را اجرا میکردم. فن هایی که اجرا می کردم را در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی کنید!
مرگ را ضربه فنی کردم!
سال ۲۰۰۹ اماده حضور در مسابقات جهانی پیشکسوتان در ترکیه بودم.در همین سالن امجدیه تمرین می کردم که ناگهان فشارم بالا رفت و بی حال شدم.مرا به بیمارستان قلب تهران بردند ، آنجا مرا احیا کردند واز مرگ نجات پیدا کردم.آن روز سایت های اینترنتی نوشتند حسین تورانیان مرگ را ضربه فنی کرد.من پنج بار رگ قلبم را عوض کردم و به خاطر وزن کم کردن های مداوم کلیه هایم سالم نیست وکلیه سمت چپم کاملا از کار افتاده است.هنگامی که عمل کردم غیر از دوستان هیچ کس هیچ کسی به عیادت من نیامد.از طرف صندوق حمایت از پیشکسوتان هم یکبار امدند۱۰کیلو برنج و چند بسته ماکارونی و روغن آوردند! و دیگر هیچ کسی سراغ مارا نگرفت.
تالیف کتاب در زمینه ی کشتی به نام علوم و فنون کشتی آزاد و فرنگی را نوشتم که بعد ازگذشت ۱۵ روز نایاب شد و خودم هم هیچ نسخه ای از آن را ندارم.کتابی هم به اتفاق مرحوم بلور نوشتیم که با مرگ ایشان نیمه تمام ماند.
قبل از انقلاب هم با عطا الله بهمنش و ناصر گیوه چی در تلویریون به آموزش کشتی می پرداختیم.خاطره ای شیرین از جام ابراهیم مصطفی در مصردر مسابقات ابراهیم مصطفی، در وزن ۵۷ کیلوبا حریفی از بلغارستان روبرو شدم هنگامی که با او کشتی گرفتم با خودم گفتم،این کشتی گیر چقدر سنگین است؛بالاخره با سرسختی اورا بردم.بعد از پایان کشتی، به ما اعلام کردند که اشتباهی صورت گرفته واین حریف شما نبوده است ؛ او کشتی گیروزن ۷۴ کیلو است!قهرمانی در بازی های آسیایی تهران،بهترین خاطره ورزشی من است.
در بازی های اسیایی تهران از ۱۰ وزن ۸ مدال طلا گرفتیم که در تاریخ کشتی فرتگی ایران بی سابقه است.یک سال در اردوی تیم ملی حضور داشتیم و زحمت های زیادی کشیدیم. قهرمانی ما در حضور قدرت های کشتی آسیا خیلی با ارزش بود.مربی ما در آن مسابقات ناصر گیوه چی بود که به نظرم تاثیر گذار ترین مربی تاریخ کشتی فرنگی ایران بوده است.
تلخ ترین خاطره ورزشی شاگردی به نام مجید میر معصومی داشتم که سنگین وزن خوبی بود واندام ورزیده ای داشت.او حتی می توانست جای کارلین را بگیرد. سال ها برایش زحمت کشیدم ودوست داشتم روزی قهرمانی هایش را ببینم.اما در سن ۲۰ سالگی به رحمت خدا رفت و خیلی مرا ناراحت کرد.
می دانستم در المپیک لندن نتیجه می گیریم چند روز قبل از شروع بازی های آسیایی،به محمد بنا پیامک دادم و گفتم تیم ایران قهرمان المپیک می شود و نگران نباشد. از قهرمانی بچه ها در المپیک لندن خوشحال شدم .محمد بنا چندین سال در خانه کشتی ماند و تیم را هدایت کرد.مدیریت اوخوب بود هرچند از نظر فنی زیاد قوی نیست اما حضوروی در کشتی تاثیر گذار بود.
صحبت پایانی:در این مدت هیچ مسئولی را به چشم ندیدیم و هیچگاه از ما تقدیر و تشکر نشد. ۴۷ سال در ورزش کشتی هستم و اگر در ابن مدت کارگری می کردم هم اکنون یک بساز بفروش بزرگ بودم اما الان راننده تاکسی هستم. بعد از ۱۵ سال حضور در تیم ملی بزرگسالان نمی دانم جایگاهم کجاست.از آنها می خواهم به فکر قهرمانان مملکت باشند.
در اینجا جا دارد از شورای اسلامی شهرستان مهدی شهر(سنگسر) تشکر کنم؛ با تصویب انها یک خیابان در آن شهرستان به اسم من است.
از شما تشکر می کنم که به فکر پیشکسوتان کشتی هستید.
گالری عکس پهلوان حاج حسین تورانیان: