خرید فالوور اینستاگرام خرید لایک اینستاگرام

معلم نمونه

http://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/63457738365495004108.jpg
به هر حال برای تدریس در دو مدرسه مشغول به کار شد. دبیر ورزش دبیرستان ابوریحان منطقه ۱۴ و معلم عربی در یکی از مدارس راهنمائی محروم منطقه ۱۵ تهران.
تدریس عربی ابراهیم زیاد طولانی نشد و از اواسط همان سال دیگر به مدرسه راهنمائی نرفت و حتی نمی گفت که چرا به آن مدرسه نمی رود. اما یک روز مدیر مدرسه راهنمائی آمد و شروع کرد با من صحبت کردن و گفت: “تو رو خدا، شما که برادرآقای هادی هستین با ایشون صحبت کنین که برگرده مدرسه” گفتم: “مگه چی شده؟”
کمی مکث کرد و گفت: “حقیقتش آقا ابراهیم از جیب خودش پول می داد به یکی از شاگرداش که هر روز زنگ اول برای کلاس ایشون نون و پنیر بگیره! آقای هادی نظرش این بود که اینها بچه های منطقه محروم هستن و اکثراً گرسنه می یان سر کلاس ، بچه گرسنه هم درس رو نمی فهمه”.
ولی من بچگی کردم و با ایشان برخورد کردم و گفتم: “نظم مدرسه ما رو به هم ریختی “، در صورتی که هیچ مشکلی برای نظم مدرسه پیش نیومده بود. بعد هم سر ایشان داد زدم و گفتم: “دیگه اینجا حق نداری از این کارا بکنی.
آقای هادی هم از پیش ما رفته و بقیه ساعتهاش رو تو مدرسه دیگه ای پرکرده حالا، هم بچه ها و هم اولیاشون ازمن خواستن که آقای هادی رو برگردونم. همه از اخلاق و تدریس ایشون تعریف می کنن. ایشون در همین مدت کم، برای بسیاری از دانش آموزان بی بضاعت و یتیم مدرسه وسائل تهیه کرده بود که حتی من هم خبر نداشتم. “

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.