به راستی اگر در این جهان لایتناهی، جمادات، نباتات، حیوانات، از جمله ما آدمیان را نام و القابی نبود، در مخیله ما چه می گذشت.؟چگونه حیوانی را به حیوان دیگر، نبات یا گیاهی را به گیاه دیگر، فردی را به فرد دیگر، مظلومی را از ظالم، عالمی را از عامی و خوب را از بد و الی آخر وارسی می گردید. حضرت حق در ازل و بنیان عالم هستی، آدم ابوالبشر و حوا اُم البشر را نام نهادند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند و در کلام الله مجید به والدین توصیه شده که برای فرزندانشان نام پسندیده و دارای معنا و مفهومی را انتخاب کنند که در بزرگسالی باعث شرمندگی آنان نگردد. نگارنده که از قبل نسبت به شناسایی و مکتوب نمودن نام محله های قدیمی سنگسر سابق مبادرت نموده، اینک درصدد است، تا از میان نام و القاب بسیار کثیر سنگسریها در سیر تاریخی اش را حتی الامکان مورد بررسی قرار دهد.
نام مبارک حضرت مهدی (عج) ، از آغازین این بحث است که بر تارک شهرمان به نام مهدیشهر می درخشد. اما نام و نشان سابق آن (سنگسر) خود بر گرفته از قوم ساکن در آن یعنی ستیزه جویان آریایی سکایی پارتی بوده است که در چند جای شاهنامه فردوسی از آنان نام برده شده است. در تقویم ثبت شده سنگسری با ۳۴۱۰ سال قدمت، هر ماه و هر روز سنگسری ها با نام باستانی و گاه مقدس نامگذاری شده اند. مثلا روز اول هر ماه را ورمز یا اهورا مزدا و نام ماه « دِمُ»یعنی ماه دی قدیم. به شکل دیگر، اهورا مزدا است. به عبارتی هر دو، روز و ماه با نام خدا میباشد. حتی در صبغه موسیقیایی سنگسری که آن هم ثبت میراث فرهنگی گردیده است و سابقه آن به دوره ساسانیان می رسد، از قطعه های موزونی در ذکر و نیایش، مکرر نام های با عظمت حق تعالی را می شنویم. مثل الله تو خدایی مه، ایمون که عطائی مه….. اما زبان سنگسری که حائز اهمیت است، ازنظر نام و القاب نیز غنی میباشد. اگرچه بحث و فحص در بخش عشایر سنگسری نیست، ولی به این نکته باید اشاره کرد که مطابق کتاب ایل عشایر سنگسر، حدود ۱۲۰۰۰ نام سنگسری در بخش حشم ومالداری وجود دارد.
به گواه بعضی از دانشمندان علم و ادب زبان فارسی و مستشرقین خاصه آرتور کریستین سن دانمارکی، گویش و قواعد زبان سنگسری نسبت به گویش های دیگر باستانی تر و کاملتر مانده است. یکی از دلایل ماندگاری بیشتر زبان و در کنار آن نام های سنگسری، کوهستانی و تا حدودی صعب العبور بودن منطقه ، در قدیم و واقع نبودن در مسیر اصلی راه ، رود، در نتیجه باعث عدم یا به ندرت ورود مهاجرین به سنگسر و اسکان در آن بوده و کمتر دستخوش تغییرات زبان و نام و القاب گردیده است.
نام و القاب باستانی : به دلایل فوق تا ورود اسلام به مهدیشهر و حتی بعد از آن نام های باستانی، نسبت به شهرهای اطراف بسیار بیشتر حفظ شده است و قابل قیاس با آنها نمی باشد. از جمله نام های ایران باستان که در قدیم بیشتر و اکنون کمتر برای مردان حفظ گردیده، می توان برخی از آنها رابرشمرد. مثل اردلان، آرش، آریان، آرین، اردشیر، اردوان، اسفندیار، اشکبوس، افشین، افراسیاب، اکوان، ایرج، بردیا، بهرام، بهمن، بیژن، پرویز، تورج، جمشید، خسرو، داراب، داریوش، رستم، ساسان، سامان، سهراب، سیامک، سیاوش، شاپور، شاهرخ، شاهین، فرامرز، فریدون، قباد، کاوه، کوروش، کیارش، گشتاسب، گودرز، مازیار، منوچهر، مهران، مهرداد، نادر، هوشنگ، همایون، هژبر، هژیر، و از جماعت نسوان آتوسا، آزاده، آناهیتا، ایراندخت، بهمنا، پارمیس، زهره، شهربانو، پورانداخت، فرنگیس، کتایون، پوران، مهرگیم، منیژه، ناهید، هما و …. قابل ذکرند.
نام و القاب بعد از اسلام:
از ورود اسلام به مهدیشهر تاریخ مدوّنی وجود ندارد شاید به دلیل بیراهه و کوهستانی بودن منطقه، دیرتر از شهرهای دیگر این توفیق حاصل شده. بهرحال تردیدی نیست که پس از مشرف شدن سنگسریها به دین مبین اسلام و اعتقاد و اشتیاق به خاندادن نبوت و ولایت در نامگذاری از نامها و کنیه حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) ودیگر امامان معصوم و شهدا کربلا، خاصه حضرت عباس (ع) استقبال نمودند. سنگسری ها ، هم چون شهرهای سایر نقاط کشور به خصوص آنانی که دارای گویش یا زبان خاصی می باشند، بدلیل اینکه گفتن حرفی مثل ح حلق یا مورد دیگر که در ادای کلمات عربی مخصوصا اسم های ترکیبی سخت بوده، یکی دو حرف آن را حذف کرده و در گفتار یا صدا کردن اشخاص، آنچه که بعداً در شناسنامه ها قید شده، به درستی گفته نمی شود. این تغییر نامها از کشوری به کشور دیگر و به عبارتی از شرق به غرب یا از غرب به شرق به وجود می آید مثلا نام عبری مادر حضرت مسیح که در عربی مریم است، وقتی به غرب رسیده، در انگلیسی مریم به مری، در ایتالیا و فرانسه ماریا و در آمریکا ماری نامیده می شود. به سارا همسر حضرت ابراهیم در همه زبانها سارا و به ابراهیم در امریکا آبراهام گفته می شود.مسیونرهای فرانسه، جهت تبلیغ دین مسیح و دیگر اهداف سیاسی وارد عربستان شدند، نام راحله را به غرب یا فرانسه انتقال دادند. منتها چون نمی توانستند راحله را به درستی تلفظ کنند، آنرا به راشل تغییر داده اند. همچنین یوسف به زبان عبری را در مصر یوزارسیف می گفتند ودر غرب به ژوزف شهرت پیدا کرده است همچنین داودرا دیوید می نامند . بهرحال تغییرات جزئی نام های عربی سنگسری با توضیح فوق موجّه است و به چند مثال نخست، در جنس مذکر مانند:
محمد بیک= (مد بیگ) ، محمدخان= (مد خان)، محمدجواد= (مَنجواد) ، محمدعلی= (مئندلی) ، علی محمد= (علِمَد)، محمدابراهیم= (مربائین)، علی اکبر = (علِکبر)، علی اصغر= (علِصغر) عباسعلی= (باسلی)، محمدقلی= (مَنقلی) ، آقا محمد= (آقمد)، آقا حسین= (آق حسین) ، علی آقا= (علِقا).
در جنس مونث: فاطمه=( فاطیما) ، نساء= (مانسا) ، فاطمه نساء=(فاما)، خیرالنساء = (خنسا یا خیرر) ، نورنسا= (نورسا) ، فاطمه زهرا=(فام زهرا) ، و … قابل ذکرند . با این توضیح همانطور که سنگسریها فاطمه را فاطیما می گویند، در اسپانیا هم فاطیما گفته می شود .
نام و القاب برگرفته از جنگها:
نامهایی چون اسکندر، تیمور، چنگیز و … از نام های وارداتی هستند که از طریق حمله اسکندر مقدونی یا چنگیز مغول و تیمور لنگ، در سنگسر نیز مورد استفاده قرار گرفته اند؛ اما خود سنگسریها مردان جنگی و سلحشوری بوده اند که در بسیاری از جنگها، نظیر جنگ چالدران، جنگ شاه طهماسب با سلیمانخان قانونی (امپراطوری عثمانی) در غرب کشور، جنگ نادر با اشرف افغان ودیگر جنگهای نادر، جنگ با روسها درکنار عباس میرزا و …. موجب آن بوده مثلاً در اثر ازدواج با زنان آذری، برای نامگذاری فرزندان خود به نام های آذری تمایل پیدا کنند. وانگهی بعضی از حاکمان ترک منطقه نظیر حسین کیا و عوامل ترک زبان، بر رونق نام های فوق افزوده اند. لذا سنگسر از نامهایی چون، سبحان وردی، (سٌن وردی) ، الله وردی، بابا وردی (باوردی)، محمدوردی (مدوردی) حق وردی(اق وردی)،الله قلی، امام قلی، قلی، ضمن اینکه از بانوان نامهای آذری جیران (جیرون) ،ریحان(ریحون)، وفامیلی علی یف براثر تبعید نفرات روسی به سنگسر و … بی نصیب نمانده است.
نامهای توام پدر و فرزند و … : سابق بر این که شناسنامه و نام، نام فامیل امروزی ، باب نگردیده بوده. سنگسریها به رسم خود و شاید دیگر نقاط کشور حتی کشورهای خارجی مثل کشورهای عربی و … برای شناسایی اشخاص (از کودکان تا کهنسالان) معمولا بر نام فرزند، پیشوندی را در نظر می گرفتند و آن اسم پدر، بر اساس قواعد سنگسری زبانان بوده که همیشه مضاف را قبل از مضاف الیه و هم چنین صفت را قبل از موصوف می آوردند. اما در زبان عربی برخلاف دستور زبان سنگسری نام می برند که می توان اسم حسن بن زید سرسلسله علویان را ذکر کرد.
در سنگسر بسیاری از آدمها بودند، که با زهد، تقوا و غیرت ، تعصب ، جوانمردی، شجاعت، سلحشوری، کسب مدارج علمی یا به دست آوردن ثروت مشروع و … توانستند تنها با اسم خود نامدار و نامیده می شدند، که به ذکر نام اسماعیل طلائی سنگسری،سلطان گو(سلطان پهلوان)، استاد چراغعلی اعظمی، پروفسور نادعلیان، پروفسور سیف علیان بسنده کرده و از نام دیگر افراد مشتهر به دلایلی خودداری می شود؛ ولی باز هم افراد شاخص یا غیرشاخص وجود داشتند که به ذکر نام پدر شناخته می شدند به منظور مثال از چند تن آنان نام برده می شود. حاج شیرعلی غلامرضا (یکی از پهلوانان سنگسر یعنی غلامرضا پسر حاج شیرعلی بوده است). غلامرضائی حوری ( حوری دختر غلامرضا) ، علی تاجر حسین (حسین متحدین پسر علی که خود علی لقب تاجر را داشته است).امرالله خون صنم (صنم دختر امرالله خان) ، صفدر آقاخون (آقاخان پسر صفدر ) و … در بعضی مواقع عروس شوهر مرده به دلیل شهرت پدرشوهرش از نام پدرشوهر شناخته می شد مثل ملامر بائین فاطیما (فاطمه ملا محمد ابراهیم) گاهی شوهری را از شهرت و مردم داری و سواد علمی زنش اسم می بردند مانند ملا زینب عباس (عباس شوهر ملا زینب).
القاب سنگسریها در قدیم:
بعضی از القاب طایفه های سنگسری تا قبل از صدور سجل معمولا و به طور ناخواسته و به بهانه واهی، توسط مردم یا احدی ازمردم به بزرگ چند خانوار(فامیل) داده می شد. بعضی ازالقاب خوب برای طایفه ای رضایت بخش و برای طایفه دیگر که لقب نه خوب و نه بد اطلاق می شد، بی تفاوت بودند. متاسفانه ترکش یک آدم بذله گو یا دشمن با لقب ناهنجار به گروه دیگر اصابت می کرد، باعث ناراحتی آن طایفه یا به جدال فیزیکی می انجامیده ؛ ولی پاک کردن صورت مسئله کار آسانی نبوده است.
یکی از شعرای سنگسری زبان، به نام مرحوم محمدابراهیم خشنودکه پدر شهید نیز بودند در نظر داشتند، القاب سنگسریها ماندگار شود، همه را به نظم درآورده بودند و در نظم متذکر شده هر یک از القاب، مربوط میشود به خویشاوندان من یا خویشان شما و یا همسایه و رفیق و از قوم ماست، که به آنان نسبت ناروا یا خوبی داده اند ،نباید ناراحت شویم، بلکه با این ترانه ای که سروده ام بگوئیم ، بخوانیم و بخندیم و شاد باشیم. (معمولاً در عروسی ها خوانده می شد) نگارنده سعی بر ذکر چند مثال از القاب را دارد که در قدیم باعث شناسایی طایفه یا فردی از طایفه می گردیده و هنوز هم کماکان از القاب ، بعضی طایفه ها فراموش نشده و از آنان نام می برند ، می پردازد .
نگارنده از طایفه فراموش شده در القاب است. و به منظور اینکه سوء تعبیر نشود از خود شروع کرده است و یادآور می شود که از طایفه ملا اکبری است. ملااکبر، همانطور که از نام او پیداست ، ملا و میرزای زمان و دارای شهرتی از نظر شغلی بوده که نسل وی را ملا اکبری نام گذاشتند. البته از سه نسل قبل از طایفه ملااکبری نامی برده نشده است. شاید به دلیل صدور شناسنامه در سال ۱۳۰۴ ه.ش و انتخاب نام خانوادگی این تبار همچون مصباحیان، صفائیان، صفائی، استعلامی، مزیتی در فراموش شدن لقب این طایفه گردیده باشد.
می گویند سردودمان یکی از طایفه بزرگ سنگسر به گنج علاقه زیادی داشته. بهمین دلیل نام گنجی را بر او و خویش و فامیل او نهادند. (طایفه گنجی خانواده های زیادی را شامل می شود) در عهد قدیم بیشتر از ظروف چوبی و به زبان سنگسری لاک استفاده می کردند ولی بزرگِ خاندانی ، ظرف مسی نقش دار را به کار می بردند که به زبان سنگسری باده نامیده می شد . از این رو این طایفه را باده لقب دادند. که هنوز آوازه طایفه باده تبار بر سر زبانهاست.
گروه زیادی از سنگسریها که چند طایفه غیر فامیل هستند، در سنگسر اسکان داشته و دارند. از آنجائیکه در منطقه جاش لوبار در نزدیکی چاشم یکی از دهستانهای شهرستان مهدیشهر دارای مراتع ییلاقی و زراعتی هستند و امرار معاش می نمایند، آنان را از طایفه های جاش لوباری لقب داده اند. اگر به القاب جورواجور ادامه داده شود، ممکن است باعث کدورت برخی از همشهریان گردد ولی از طایفه ای که دارای صفات حسنه و با لنسبه پیشرفته ای هستند و نسبتی نیز با نگارنده دارند، اجازه داده اند که این مطلب نگاشته شود. این طایفه اگر در حین صحبت کردن، کسی بدون منظور، خئته یعنی بد را در جملات خود بیاورند، برای مزاح و خندیدن، هشدار می دهند!. آی فلانی چرا حواست را جمع نمی کنید!. یا ، به القاب ما چکار دارید!. و …. در پایان این قسمت، به القابی چون طایفه های اصغر حسینی، ملا عباسی، چالژ، چارودار، چایی، چکو، چرپن، چَر، چراغی، جافری، جندقی، پلنگی، پوشتنا، دشمّدی، سور، سوستنی، شوپری، غنچه، کلک، کم پته خوار، کلنگ، کلو، کمو، مومن، آروون، استارمضانی، نادعل تبار، وش ، امام زینعلی آدم اشاره می شود.
مردم مهدیشهر و اخذ سجل:
پیش تر به بعضی اسامی و القاب تا حدودی غیر متعارف اشاره شد که مردم کشور هم به نوعی دچار آن بوده اند. برای رفع این نقیصه و شکل قانونی دادن بدان، درچهارم دی ماه سال ۱۲۹۷ ه.ش برای اولین بار در کشور اداره ای به نام سجل احوال تهران بطور موقت در بلدیه تهران دایر گردید. اولین شناسنامه یا سجل در این سال به نام فاطمه ایرانی در محله سنگلج(پارک شهر ) تهران صادر گردید. می گویند برخی از سنگسریها که علاقمند به اخذ شناسنامه بودند، آنانی که در رفت و آمد به تهران بودند و یا مقیم تهران در اخذ شناسنامه تسریع نمودند که مجال گفتن نام آنان نمی باشد. چندنفر از نامداران شهر که باسواد و ملا بودند، نظیر شیخ علِمد (شیخ علی محمد) ، ملا صرفعلی(ملاصفرعلی) ملا مربائین(ملا محمدابراهیم) و چند معرف دیگر جهت معرفی اشخاص و کمک در سجل گرفتن آنان برای مناطق مختلف سنگسر تعیین گردیدند. مردم سنگسر سجل را به دلیل ۳ برگه بودن آن ، سجلد نام گذاشتند.
اولین سجل صادره سنگسر مربوط به یکی از معرفین و کمک کننده به مردم جهت اخذ شناسنامه با مشخصات ذیل به نام شیخ علی محمد صفایی فرزند ملا محمد علی و گلشا، متولد ۱۲۵۳، در روز ۱۰ حمل (فروردین) با شماره شناسنامه ۱ سنگسر تاریخ صدور سال ۱۳۰۴ ه.ش صادره از سنگسر اختصاص یافت. مرحوم شیخ علی محمد علاوه بر وظایف دینی، مسئولیت شهرداری مهدیشهر را در سال ۱۳۰۷ عهده دار بودند. وی که از دروایش صفی علیشاهی و از ارادتمندان ظهیر الدوله ، ملقب به صفا علیشاه وزیر دربار ، خواهرزاده و داماد ناصرالدین شاه قاجار بودند. در هنگام دریافت شناسنامه به افتخار نام عرفانی صفا علیشاه، لقب صفایی را اختیار نموده بودند و بسیاری از مریدان شیخ و دراویش نام خانوادگی خود را به صفایی یا صفائیان و … اختیار نمودند. البته بحث انتخاب لقب صفائی یا صفائیان …برای مرکز استان یعنی سمنان و نیز روستای ده صوفیان در شهرستان مهدی شهر صدق می کند.
ظیهرالدوله در سفرخود به مرکز مازندران (ساری) که در سنگسر به عنوان مهمان توقف داشتند، لقب حامد علیشاه را به ملا صفر علی اعطاء نمودند. از این رو زمانیکه ملا صفر علی بعنوان یکی از معرف برای اخذ شناسنامه خود و اطرافیان اقدام می نمودند، نام فامیلی حامدی را برای خود وخاندانش وحامدیان …برای اطرافیان پیشنهاد نمودند.
ملا محمد ابراهیم که لقب مصباحیان را برای خود و فرزندان و خویشان انتخاب کردند. برای اقوام دورتر مصباحی و مصباح ، برای دیگر دوستان و آشنایان ، بینش، صفاخواه و ساکنین امامزاده زینعلی را زینعلیان و … سجلد گرفتند. دیگر معتمدین و معرفین نیز هر کدام به نوبه خود، القاب با معنی و پرمحتوایی همچون ربانی، ربانیان، شهریاری و … را پیشنهاد می کردند. بسیاری از مردم دانای شهر با رجوع به کتاب آسمانی (قرآن کریم) ، دینی و عرفانی و تاریخی القابی را بدون واسطه اختیار کرده و سجل خود را دریافت می کردند. تردیدی نیست که در نزد مهدیشهری ها همچون سایر بلاد، اسامی و القاب مذهبی منزلت و جایگاه رفیعی داشته است . خاصه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، به نامگذاری ارزشی ، توجه شایانی گردیده است .
اما حسینی ها و خدمتگزاران اباعبدالله الحسین و ائمه اطهار برای خود فامیلی خادم، خادمیان، حسینی، متولی، متولیان، مستخدمین و مستخدمین حسینی، سقا، سقائیان و علمدار را به فامیلی های دیگر ترجیح دادند. گروه زیادی از سنگسریها نام اجداد خود را برای نام خانوادگی خود اختیار کردند؛ هم چون حاج علیان ، حامدیان ، سلطانیان ، ساقیان ، سلمانیان ، شجاعیان ، جوادی، جوادیان، شهریاری، دوستمحمدی، دوستمحمدیان، ذوالفقاریان، ذوالفقارخانیان ، رشیدی، رشیدیان، روشن، غنیان، یزدانی، یزدانیان، عباسعلیان، جمشیدی، مرادعلیان، عباسیان، اسکندریان، اسلامیان ، اصغری، بهروزی، طاهر زاده ، پور طاهری ، پورطاهریان، پورهاشمی، پورهاشمیان ، صمدی، صمدیان ، طالبیان، جعفریان، جمالیان، جلالیان، حیدریان، حیدریه ، خسروی، رضائیان، سلطان علیان، کیپور ، علی اکبر خانی، علیخانیان، مختاری، وردی پناه، نادعلیان، هاشمی، یداللهی و یوسفیان و …..
به تعبیر استاد ارجمند فرزامی نیا ، یکی از مشخصه های گفتاری سنگسری ها این است : همانطور که بیشتر آنان تیپ عشایری و سلحشورانه ای دارند ، بالطبع تن صدای آنان بلند و بم و تقریباً با تحکم بودند. شاید به همین دلیل نام فامیلی خود را با اضافه کردن یان در پایان فامیلی نسبت به شهر های دیگر دارای فامیلی طولانی و وزین تر همچون سیف علیان و غیره را انتخاب گردیده اند که در سطور فوق قابل ملاحظه است .
برخی از سنگسریها نام محل رابرای فامیلی در نظر داشتند که می توان به سنگسری، دربندی، زیارتی، و … را نام برد. ولی اهالی محله طالب آباد از نام ذوالفقار خان حاکم سنگسر، سمنان، شاهرود، دامغان، بسطام تا جندق و خور و بیابانک بودند برگزیدند که می توان به ذوالفقارخانی، ذوالفقارخانیان، ذوالفقاری، ذوالفقاریان، اشاره کرد .
گروهی از سنگسریها بدون اینکه اندیشیده باشند که چه لقبی نیکو و برازنده آنان است جهت شناسنامه دارشدن به اداره مربوطه که سجل احوال بود و پس از چندی به اداره احصائیه تغییر یافت و بعدها ثبت احوال نام گرفت مراجعه می کردند و با مشاوره از ثبّات که فردی غریبه اما خوش ذوق و خوشرو بوده اند اداره یکی از فامیلی های برتر را انتخاب می کردند. گفته می شود یکی نام پدرش را که ملا ابو بوده است آن یکی که فرد خوش تیپ و خوش لباس را خوش هنجار و یکی دیگر را چهره و بالاخره دیگری می آید که نسبت به شناسنامه گرفتن و انتخاب فامیلی بی اهمیت بوده تعریف از مشخصات ظاهری پدربزرگش را می کند که ریشی بلند و پر داشته و به زبان سنگسری لبریش می شود، اتفاقاً لبریشان را برمی گزینند وشاید بعداً تغییر دادند. بهرحال در همه شهرها تنوع القاب زیاد است از بهتر و بهترین تا عالی و عالی ترین ، امید می رود از واقع گرایی یا کاستی هایی که از سوی نگارنده دیده می شود، موجب کدورت همشهریان ارجمند نگردد.
گفته می شود،از سال ۱۳۰۴ لغایت ۱۳۲۹ تعداد شناسنامه های صادره خاص سنگسر ۱۴۵۰۰ نفر بوده اند و آمار حوزه فرمانداری نظامی سابق سنگسر،نظیر درجزین، شهمیرزاد ، ده صوفیان ، بخشهای چهاردانگه سنگسر و دو دانگه سنگسر در سابق جزء ردیف شماره شناسنامه شهر سنگسر نبوده است. از این سنه یا جلوتر سیل مهاجرت سنگسری ها به اقصی نقاط کشور و حتی خارج از کشور آغاز گردیده و سنگسر با کاهش جمعیت مواجه گردیده که از دهه ۵۰ نه تنها در مرکز شهرستان مهدیشهر بلکه دربخشها، جمعیتِ روبه تزاید داشته است. اما بسیاری از مهاجرین که مهاجرت دسته جمعی داشته اند، هم اکنون القاب آنان در مهدیشهر محو شده و به عبارتی در سنگسر زندگی نمی کنند. نظیرطایفه های وجدانی، میثاقیان، میثاقی ، عجمی،طایف،طایفه، سبحانیان، پناه جوادی، پناهیان، نادی، فنائیان، طلوعی، احسانی، آرو، اصلاحی، اقدسیان، علی نژاد، بشارتی، دیانت، عباسعلیان، شاه نعمت الهی، بهمنی سنگسری، جوشنی، دانشیان، مصباح، فروغی، طغیانیان، فرزین، فرشتیان، ممتازی، مهرمانیان، وحدت، وحدت شعار، پاترن، یزدانی، یزدانیان و …. در عین حال باید گفت ضمن اینکه بسیاری دیگر از خانواده های بزرگ و با فامیلی پر شهرت از مهدیشهر کوچ کرده اند ولی ممکن است یکی دو خانواده ازآنان در مهدیشهر باقی مانده باشند.
بر اساس آنچه که بیان شد، به گوشه ای از اهمیت ثبت احوال نیز پی برده می شود. اگر به دیگر خدمات آن همچون ثبت آمار ازدواج وطلاق، صدور شناسنامه تبعه های خارجی که پیچیدگی خاص دارد، خدمات برون مرزی در کنسولگری کشورهای مختلف ،صدور کارت ملی،گواهی فوت و ابطال شناسنامه و غیره از جمله اسناد بایگانی حوزه ها در ۵۲۰ مکان توجه شود، اهمیت این سازمان دو چندان می شود.
* گفتنی است این مقاله تهیه شده توسط آقای عباس مصباحیان در اولین همایش نام و فرهنگ نام گزینی در تاریخ دوم اسفند ۹۰ در سمنان از بین ۲۵ مقاله ارائه شده به این همایش برای سخرانی انتخاب و ارائه شد.