یکبار در میدان امام خمینی ره مهدی شهر به مصطفی رسیدم ؛ بدون مقدمه گفت : خوب مرا ببین ! گفتم : خوب تو را دیدم ! مثل اینکه متوجه منظورش نشده بودم
گفت : آخرین باری است که مرا می بینی ! به شوخی گفتم : برو ان شاء الله شهید می شوی ! یک لحظه به خودم گفتم که نکند حرف او راست باشد و به این مقام برسد و شهید گردد لذا پریدم و در یک لحظه صورتش را بوسیدم و از او خداحافظی کردم تا اینکه بعد از مدتی خبری شنیدم که باورکردنی بود مصطفی کیپور به خیل شهدا پیوست !
« به نقل از علی اکبر عاطفیان »
نام : مصطفی
نام خانوادگی : کیپور
نام پدر : یزدان
شغل : معلم
تاریخ تولد : ۱/۶/۴۲
سن : ۲۳ سال
محل شهادت : شلمچه
تاریخ شهادت : ۸/۱۰/۶۵
کربلای ۴