تقدیم به روح بلند و ملکوتی شهدای گمنام
فریاد میزنم من از اعماق جان خویش :
((قلبم فدای مملکت جاودان خویش))
میخواستم بهانه شوم درد دل کنم…
با تو -شهید محترم و مهربان خویش-
بعد از غروب چشم تو دیگر خزانی ام
مشغول ذکر و ناله ام و الامان خویش
-آری-به نام و یاد تو باید غزل سرود
ای افتخار جامعه و دودمان خویش !
هرچند هیچ و قاصرم از شرح حال تو
با این زبان الکنم و ناتوان خویش…
سوگند می خوریم بمانیم تا ابد
پای شهید بی کفن و بی نشان خویش
گمنام های دشت جنونید و مثل کوه
عمری نشسته اید در آتشفشان خویش
با *دستخط_خونی تان گفته اید که
خود گشته اید قاصد و نامه رسان خویش
در مشرق شهادتتان صبح زود زود
دیدید در قنوت نماز آسمان خویش
مانند میر و سید و سالار کربلا
سر داده اید یکسره وقت اذان خویش
ما سوختیم ، آن شب غمگین که آمدی
با مهر و یک پلاک و دو تا استخوان خویش
جان داده اید بهر وطن . ما تمام عمر…
کردیم افتخار به نام آوران خویش
#به_شهر_من_خوش_آمدی_ای_شهید_گمنام
#محمد_اسمعیلپور
درج شده از کانال نیزوا