عزاداری در مهدیشهر قدمتی هزار ساله دارد و در سبک و سیاق خاص خود قدمتی ۵۰۰ ساله را می توان برای آن ذکر نمود که اکثر آیین های آن تا به الان نیز حفظ شده است و سبک عزاداری آن همانند سبک عزاداری در کربلا می باشد . البته همانند این آیین ها در بعضی از شهرهای کشور که سنت عزاداری خود را حفظ کرده اند نیز دیده می شود . این آیین های خاص عزاداری براساس دلایلی طرح ریزی شده است و به نظر می رسد که افراد متدین و هوشمند ی هنرمندانه این نوع آیین و سبک و سیاق را طراحی کرده باشند .
سبک حرکت دستجات عزاداری در مهدیشهر یکی از همین آیین هایی می باشد که تا به الان حفظ شده است در این خصوص علی عبدالحسینی خادم حسینی و هیئات امنای مسجد الزهرا مهدیشهر در گفتگویی با خبرنگار — به بررسی چگونگی سبک و سیاق حرکت دستجات پرداخت و گفت : یکی از سنت های عزاداری مهدیشهر این است که از ۷ محرم عزاداری دسته روی در مهدیشهر شروع می شود و دلیل ان هم این است که از ۷ محرم بود که آب را بر روی اهل بیت بستند و از آنجا هم مصائب در کربلا شروع شد .
نام گذاری روزهای دهه اول محرم نیز آیین دیگری است که در تمام کشور و در خود کربلا نیز رواج دارد که بر اساس این نامگذاری روز اول به روز مسلم ، روز دوم به روز ورودیه ، روز سوم روز حر و اصحاب ، روز چهارم روز حضرت رقیه ، روز ششم روز عبدلله بن حسن ، روز هفتم روز قاسم ، روز هشتم روزعلی اکبر ، روز نهم و تاسوعا به روز حضرت عباس و روز عاشورا هم که به روز امام حسین معروف می باشد . که سابقا تعزیه هایی که میگرفتند با توجه به نامگذاری آن روز در مورد ان شخصیت اجرا می شد اما تعزیه الان زیاد به ترتیب برگزار نمی شود .
دو ماه عزاداری در محرم و صفر که در مهدیشهر برگزار می شود در جاهای دیگر به این شیوه که عزاداری آن در مکانی خاص محوریت و مرکزیت داشته باشد خیلی کم دیده شده است . این عزاداری به مرکزیت و محوریت حسنیه اعظم برپا می شود و مردم اینجا یک جورهایی تقدس خاصی برای این حسینیه قائل بودند و خیلی ها که به اینجا می آمدند یک حالت معنوی می گرفتند . این حسینیه یک هیئت و یک تکیه نبود بلکه سمبل و تبلور عزاداری امام حسین (ع) در مهدیشهر بود .
محوریت عزاداری در حسینیه اعظم نیز در نخل یا به زبان خودمان محفه نمود پیدا میکرد و سمبل عزاداری بود و وقتی نخل حرکت می کرد عزاداری شکل می گرفت و رونق پیدا می کرد زیرا این نخل که سمبلی از تابوت امام حسین می باشد ، درست است که چوب بوده اما با یک انگیزه ای ساخته شده و در ساخت آن و برتک تک میخ هایی که بر آن می کوبیدند روضه خوانده شده است و چیزهایی بر روی آن گذاشته شده است که هر کدام نشانه و نماد یک چیزی است .
با توجه به اعتقادات مردم در کراماتی که این نخل دارد هیچ شکی نیست و خیلی ها برای آن نذر می کنند و این نخل یک قداستی است که مردم با آن به امام حسین (ع) می رسیدند و یک حسی در خیلی از جوانان و پیران و حتی بچه ها وجود دارد که وقتی نخل را می بینند یک احساس خوبی به آنها دست می دهد . البته در مورد این نخل گفته ها زیاد است که گفتن آن در این مجال نمی گنجد .
در خصوص چگونگی حرکت دستجات در روزهای معین آیینی است که از گذشته های دور به جا مانده و اکنون نیز اکثر این آیین ها برگزار می شود .همان گونه که گفته شد دستجات اینجا از هفتم محرم حرکت خود را شروع می کردند و یک مسیر کوتاهی را طی می کردند و این به این دلیل بود که یک آمادگی را برای روزهای ۸ و ۹و ۱۰ ایجاد کنند تا عزاداری خوبی برگزار شود .
در روز هشتم نیز دسته در مسیرهایی حرکت می کرد که مردم در آن مسیرها و جلوی درب خانه هایشان نذورات و قربانی داشتند البته این نکته که بعضی ها می گویند انتخاب این مسیرها برای دسته روی در گذشته به این علت بوده که در این مسیرها خانه های خان ها قرار داشته اصلا درست نیست و طبق تحقیقی که به عمل آوردم خان ها در حاشیه های شهر زندگی می کردند در حالی که دسته در مرکز شهر حرکت می کرد .
در روز تاسوعا مسیر طولانی و برای روز عاشورا نیز مسیر کوتاهی طی می شد و این برگرفته از عزاداری تاسوعا و عاشورا در کربلای امروز می باشد و آنجا نیز چنین وضعی دارد و ما از همان گذشته از رسم کربلا تبعیت کرده بودیم .
روز تاسوعا اوج عزاداری در پیمودن مسیری طولانی نمود پیدا می کند و این برگرفته از رشادت حضرت عباس می باشد . در صبح تاسوعا دستجات تمام هیئت ها بعد از پیمودن مسیری طولانی به منطقه زیارت می روند و آنجا برنامه سلام دادن نخل تکیه اعظم با هیئت زیارت وعلم گردانی اجرا می شود و بعد از آن دستجات در مسیر برگشت به حسینیه المهدی میروند و بعد از توقفی در آنجا دستجات به هیات های خود برمی گردند . در بعد از ظهر تاسوعا نیز دسته به ویژه نخل تکیه اعظم بعد از استراحتی کوتاه که از برنامه صبح تا یکی دو ساعت بعد از اذان ظهر نیز داشته است به سمت کوه تاسوعا می رود و آنجا مراسم دعا برگزار خواهد شد .
در شب عاشورا نیز در نیمه های شب حدودا ساعت ۲ نخل را به حرکت در می آورند و عزاداری می کنند که بیشتر شرکت کنندگان زن ها می باشند و چنین مراسم مشابهی در کربلا نیز برگزار می شود و بیشتر زنان شرکت دارند که طلوع خوانی نام دارد که این مراسم سمبل این است که در واقعه کربلا حضرت زینب در شب عاشورا نخوابید و نگران فردا بود .
در صبح عاشورا دسته ها از تکیه اعظم حرکت می کردند و به سمت مکان فضای سبز که به آن قتلگاه می گفتند می رفتند و آنجا توقف کرده و تعزیع امام حسین را اجرا می کردند و امام حسین (ع) شهید می شد و بعد آن دسته دوباره حرکت می کرد و به حسینیه باز می گشت و تا اذان ظهر به تکیه میرسیدند و نماز ظهر را برپا می کردند . اما الان این شیوه مقداری تغییر یافته و نماز ظهر عاشورادر همان مکان قتلگاه برگزار می شود و بعد از نماز هیئت ها به حسینیه اعظم برمی گردند .
در کربلا وقتی در ظهر عاشورا مراسم تمام می شود دو مراسم دیگر رسمی بیشتر ندارند که یکی مراسم خیمه سوزان و شام غریبان است و یکی هم مراسم بنی اسد که در مهدیشهر نیز به همین شیوه برگزار می شود .
البته در گذشته مراسمات دیگری بوده که الان اجرا نمی شود مثلا در گذشته یک گروه طبال بودند که با همدیگر در جلو دستجات حرکت می کردند و با زدن طبل ورود دستجات را اعلام می کردند اما الان به خاطر هماهنگی ها با سنج و زنجیر زنی طبال زنی وارد دستجات شده است .
یک سنت دیگری که در گذشته بوده و الان فراموش شده دسته ” حیدر چیکو ” بود به این حا لت که یک دسته ای بود که عزاداران دو چوبی را که شبیه به گوشتکوب بود اما بدون دسته نداشت را میگرفتند و و به هم می زدند که این نوع مراسم سمبل سنگ و کلوخ ها هایی بود که حضرت زینب (س) برمی داشت و به سر خود می زد . البته در بعضی از روستاها و شهرهای استان این نوع دسته را دارند که اگر دراینجا این سنت احیا شود کار بسیار خوبی است .